"دود سیگار را بگیر به عرش رو"

 

عمیق ترین لذت این روزهایم روشن کردن سیگار غصبی که با فلاکت های بسیار بدست امده با کبریت است،اینکه با نگه داشتن کبریت روشن تا اخرین لحظه مجازات احتمالی را زودتر از موعد برای خود اعمال کنم و بعد متعجب شوم که این سوختگی لحظه ای دقیقه ای بعد تبدیل به هیچ میشود انگار که هیچ اتفاقی نیافتاده،بعد عمیق ترین کام هایی که میشود گرفت را از سیگار بگیرم انگار که رستگاری من در بلعیدن تمام آن باشد، باری به هر جهت با هر سیگاری که تمام می شود ریسه ای از رشته های امید نابودی من نیز از بین می رود،وین حکم قضایی ست جراحت به جراحت.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها